جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Animación
[gender: feminine]
01
سرزندگی, حرارت و اشتیاق
مثالها
La animación natural de los animales es encantadora.
سرزندگی طبیعی حیوانات دلنشین است.
La animación de los participantes motivó a todos a seguir.
سرزندگی شرکتکنندگان همه را برای ادامه دادن تشویق کرد.
02
کارتون, انیمیشن
مثالها
Ese estudio crea animaciones para series infantiles.
آن استودیو انیمیشنها را برای سریالهای کودکان ایجاد میکند.
El festival presentó varias animaciones para niños.
جشنواره چند انیمیشن برای کودکان ارائه کرد.
03
تکاپو, جنبوجوش
مثالها
Me gusta la animación de esta ciudad por la noche.
من جنب و جوش این شهر را در شب دوست دارم.
Se percibe mucha animación durante el festival anual.
در طول جشنواره سالانه، شور و نشاط زیادی احساس میشود.



























