جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
acostado
01
درازکشیده
مثالها
Juan está acostado en el sofá leyendo un libro.
خوان روی مبل دراز کشیده و کتاب میخواند.
Me quedé acostado mientras escuchaba música.
من دراز کشیده ماندم در حالی که به موسیقی گوش میدادم.
02
خوابیده, آماده خواب
مثالها
Mi hermano está acostado desde las nueve de la noche.
برادرم از ساعت نه شب دراز کشیده است.
Ella se quedó acostada después de una larga jornada.
او بعد از یک روز طولانی دراز کشیده ماند.



























