جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
abdicar
01
کنارهگیری کردن (از سلطنت)
مثالها
El rey decidió abdicar.
پادشاه تصمیم گرفت از سلطنت کنارهگیری کند.
Abdicó en favor de su hijo.
او به نفع پسرش کنارهگیری کرد.
02
صرفنظر کردن, دست کشیدن
مثالها
Abdicó de sus derechos de herencia.
او از حقوق ارث خود کنارهگیری کرد.
Abdicó de sus responsabilidades.
کنارهگیری کردن از مسئولیتهایش.



























