جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El escondite
[gender: masculine]
01
قایمموشک (بازی), قایمباشک
مثالها
Los niños juegan al escondite en el jardín.
بچهها در باغ قایمباشک بازی میکنند.
Ayer gané una partida de escondite.
دیروز من یک بازی قایمموشک را بردم.
02
مخفیگاه
مثالها
Encontraron el escondite detrás de la casa.
آنها مخفیگاه را پشت خانه پیدا کردند.
El ladrón tenía un escondite secreto en el bosque.
دزد یک پناهگاه مخفی در جنگل داشت.



























