جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
pegar
[past form: pegué][present form: pego]
01
ضربه زدن, زدن
مثالها
El niño le pegó a su hermano.
پسر زد برادرش را.
No debes pegar a los animales.
تو نباید حیوانات را بزنی.
02
جور بودن, ست بودن، آمدن
مثالها
Esa camisa no pega con esos pantalones.
آن پیراهن با آن شلوارها همخوانی ندارد.
¿ Crees que este bolso pega con mis zapatos?
آیا فکر میکنی این کیف هماهنگ است با کفشهایم؟
03
چسباندن
مثالها
Voy a pegar las fotos en el álbum.
من قصد دارم عکسها را در آلبوم بچسبانم.
Pegó el cartel en la pared.
چسباندن پوستر به دیوار.
04
الصاق
مثالها
Copia el texto y luego pégalo en el documento.
متن را کپی کن و سپس آن را در سند بچسبان.
Puedes pegar la imagen usando el menú de edición.
شما میتوانید تصویر را با استفاده از منوی ویرایش چسباندن.



























