جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El monitor
[gender: masculine]
01
صفحه نمایش
مثالها
Compré un monitor nuevo para mi computadora.
من یک مانیتور جدید برای کامپیوترم خریدم.
Conecté el monitor al portátil con un cable HDMI.
من مانیتور را با کابل HDMI به لپتاپ متصل کردم.
02
مربی
مثالها
Contrataron un monitor para las clases de esquí.
آنها یک مربی برای کلاسهای اسکی استخدام کردند.
El monitor de fútbol les dio instrucciones tácticas al equipo.
مانیتور فوتبال دستورالعملهای تاکتیکی را به تیم داد.



























