جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El juego
[gender: masculine]
01
بازی
مثالها
Me gusta jugar a un juego con mis amigos.
من دوست دارم با دوستانم یک بازی بازی کنم.
Este juego es muy divertido.
این بازی بسیار سرگرمکننده است.
02
شرطبندی
مثالها
Muchos pierden dinero en el juego.
بسیاری در بازی پول از دست میدهند.
El gobierno regula el juego en línea.
دولت قمار آنلاین را تنظیم میکند.
03
گیم
مثالها
Perdió su juego de saque.
او گیم سرویس خود را باخت.
Llevan 3 juegos a 2.
آنها 3 بازی با نتیجه ۲ پیش هستند.



























