جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
doblar
[past form: doblé][present form: doblo]
01
تا کردن
مثالها
Voy a doblar la ropa después de lavarla.
من لباسها را بعد از شستن تا خواهم کرد.
Dobla la carta por la mitad.
نامه را به دو نیم تا بزنید.
02
خم کردن
مثالها
Dobla la varilla con cuidado para no romperla.
میله را با دقت خم کن تا نشکند.
No dobles las reglas de metal.
خطکشهای فلزی را خم نکنید.
03
دور زدن
مثالها
Dobla a la derecha en el semáforo.
در چراغ راهنمایی به راست بپیچید.
Dobla la esquina y verás la tienda.
بپیچ سر پیچ و فروشگاه را خواهی دید.
04
دوبله کردن
مثالها
Un estudio mexicano dobló la película de animación.
یک استودیوی مکزیکی فیلم انیمیشن را دوبله کرد.
La actriz dobló a la protagonista en la versión italiana.
بازیگر زن، شخصیت اصلی را در نسخه ایتالیایی دوبله کرد.



























