جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El tratamiento
[gender: masculine]
01
درمان
مثالها
El médico me recetó un tratamiento para la alergia.
پزشک برای من یک درمان برای آلرژی تجویز کرد.
Este tratamiento dura dos semanas.
این درمان دو هفته طول میکشد.
02
برخورد, رفتار
مثالها
No me gusta su tratamiento hacia los empleados.
من رفتار او با کارمندان را دوست ندارم.
Recibió un trato amable y respetuoso.
او رفتار مهربان و محترمانهای دریافت کرد.
03
پردازش
مثالها
El tratamiento del agua es fundamental para la salud pública.
تصفیه آب برای سلامت عمومی اساسی است.
El tratamiento químico de la madera evita su deterioro.
درمان شیمیایی چوب از خراب شدن آن جلوگیری میکند.



























