جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El calor
[gender: masculine]
01
گرما
مثالها
El calor en verano es insoportable.
گرما در تابستان غیرقابل تحمل است.
El calor del fuego me reconforta.
گرمای آتش مرا آرام میکند.
02
صمیمیت, مهربانی
مثالها
Gracias por el calor con el que me recibiste.
برای گرمی که با آن مرا پذیرفتید متشکرم.
El calor humano es lo que más se necesita en estos tiempos.
گرمای انسانی چیزی است که در این زمانها بیشترین نیاز به آن داریم.



























