جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
cobrar
[past form: cobré][present form: cobro]
01
پول گرفتن (در قبال کاری)
مثالها
El mecánico cobra por la reparación del coche.
مکانیک برای تعمیر ماشین هزینه دریافت میکند.
¿ Cuánto vas a cobrar por tu trabajo?
چقدر قرار است برای کارت دریافت کنی ؟



























