جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La batería
[gender: feminine]
01
باتری
مثالها
Necesito comprar una batería nueva para el control remoto.
من باید یک باتری جدید برای کنترل از راه دور بخرم.
La batería dura mucho tiempo en este dispositivo.
باتری در این دستگاه مدت زیادی دوام میآورد.
02
درام (ساز)
مثالها
La batería tiene varios tambores y platillos.
درام ست چندین درام و سنج دارد.
Me gusta escuchar cómo suena la batería en el rock.
من دوست دارم بشنوم که درامز در موسیقی راک چگونه به نظر میرسد.



























