جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La espina
01
تیغ, خار
مثالها
La rosa tiene muchas espinas en el tallo.
گل رز خارهای زیادی روی ساقه دارد.
Los cactus están cubiertos de espinas.
کاکتوسها با خار پوشیده شدهاند.
02
استخوان ماهی
مثالها
Retiraron todas las espinas antes de cocinar el pescado.
آنها قبل از پختن ماهی تمام تیغها را خارج کردند.
Me clavé una espina de pescado en la garganta.
من یک تیغ ماهی در گلویم فرو کردم.



























