جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
largo
01
بلند
مثالها
El río es muy largo.
رودخانه بسیار بلند است.
Caminaron por una calle larga.
آنها در یک خیابان بلند راه رفتند.
02
طولانی
مثالها
Tuvimos una reunión larga ayer.
دیروز یک جلسه طولانی داشتیم.
El viaje fue muy largo y cansado.
سفر بسیار طولانی و خستهکننده بود.
03
قدبلند
مثالها
Él es un hombre largo y delgado.
او یک مرد بلند و لاغر است.
Mi hermana es más larga que yo.
خواهرم از من بلندتر است.
El largo
[gender: masculine]
01
طول, قد
مثالها
El largo de la mesa es dos metros.
طول میز دو متر است.
Necesito saber el largo del terreno.
من باید طول زمین را بدانم.
02
دور (شنا), طول استخر
مثالها
Necesito mejorar mi velocidad en los largos.
من باید سرعتم را در مسافتهای طولانی بهبود بخشم.
Cada largo de la piscina mide cincuenta metros.
هر طول استخر پنجاه متر اندازهگیری میکند.
03
ضرب آهنگ آهسته و رو به تسریع (موسیقی), ضرب آهنگ آهسته و آزاد
مثالها
La pieza comienza con un largo muy suave.
قطعه با یک لارگو بسیار نرم شروع میشود.
El largo se usa para expresar sentimientos profundos.
لارگو برای بیان احساسات عمیق استفاده میشود.
04
فیلم بلند, فیلم سینمایی
مثالها
El director estrenó su primer largo el año pasado.
کارگردان اولین فیلم بلند خود را سال گذشته اکران کرد.
Este largo ganó varios premios internacionales.
این فیلم بلند چندین جایزه بینالمللی برنده شد.
largo
01
برو, گمشو
مثالها
Cuando vio al ladrón, le dijo: " ¡ Largo! "
وقتی دزد را دید، به او گفت: "برو بیرون !"
¡ Largo! No quiero verte más.
لارگو! دیگر نمیخواهم تو را ببینم.



























