جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
correr
[past form: corrí][present form: corro]
01
دویدن
مثالها
Me gusta correr por las mañanas.
من دوست دارم صبحها بدوم.
Ella corre todos los días para mantenerse en forma.
او هر روز برای حفظ تناسب اندام میدود.
02
عجله کردن
مثالها
Corrí para no perder el autobús.
دویدن برای اینکه اتوبوس را از دست ندهیم.
Corrimos para llegar a tiempo al cine.
دویدن برای رسیدن به موقع به سینما.
03
کشیدن (پرده و...)
مثالها
Ella corrió la ventana para abrirla.
او پنجره را برای باز کردن آن کشید.
¿ Puedes correr la cortina para cerrar la habitación?
آیا میتوانی بکشی پرده را برای بستن اتاق ؟



























