جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
innermost
مثالها
The pearl lay nestled in the innermost chamber of the oyster shell.
مروارید در داخلیترین اتاق صدف صدفچه آرمیده بود.
The innermost layer of the Earth, known as the inner core, is believed to consist mainly of iron and nickel.
لایه درونیترین زمین، که به عنوان هسته داخلی شناخته میشود، اعتقاد بر این است که عمدتاً از آهن و نیکل تشکیل شده است.
مثالها
He confided his innermost fears to his closest friend, trusting her completely.
او ترسهای درونیترین خود را به نزدیکترین دوستش اعتماد کرد، به او کاملاً اعتماد داشت.
The therapist helped her explore her innermost emotions and confront past traumas.
درمانگر به او کمک کرد تا احساسات درونیترین خود را کشف کند و با آسیبهای گذشته روبرو شود.
درخت واژگانی
innermost
inner
most



























