جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
infrequently
مثالها
She infrequently checks her email on weekends.
او به ندرت ایمیل خود را در آخر هفته بررسی میکند.
This bus line runs infrequently after midnight.
این خط اتوبوس بعد از نیمهشب به ندرت کار میکند.
درخت واژگانی
infrequently
frequently
frequent
frequ



























