جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
inflated
01
بادکرده, پر از هوا
filled with air or gas, causing something to become enlarged or expanded
مثالها
The inflated balloon bobbed gently in the air, its bright colors catching the sunlight.
بالون باد شده به آرامی در هوا تاب میخورد، رنگهای روشن آن نور خورشید را میگرفت.
The inflated tire provided a smooth ride as the car traveled along the highway.
تایر باد شده یک سواری نرم را فراهم کرد در حالی که ماشین در بزرگراه حرکت میکرد.
02
پرادعا, بادکرده
pretentious (especially with regard to language or ideals)
درخت واژگانی
inflated
inflate
infl
