جستجو
inalienable
01
لاینفک, جدانشدنی، انتقال‌ندادنی
not capable of being transferred or assigned to someone else
Example
Government-issued identification numbers for citizens denote inalienable lifelong association.
شماره‌های شناسایی صادر شده توسط دولت برای شهروندان نشان‌دهنده‌ی ارتباط اجتناب‌ناپذیر مادام‌العمر است.
Ownership of cultural artifacts held in perpetuity by a museum is inalienable and not subject to resale.
مالکیت آثار فرهنگی که دائماً در اختیار یک موزه قرار دارد، غیرقابل واگذاری است و مشمول فروش مجدد نمی‌شود.
02
سلب‌نشدنی, محروم‌نشدنی
cannot be taken away or denied from individuals, such as rights
Example
Freedom of speech is considered an inalienable human right that can not be lawfully removed.
آزادی بیان به عنوان یک حق انسانی غیرقابل سلب در نظر گرفته می‌شود که نمی‌توان آن را به طور قانونی از فرد سلب کرد.
In many countries, the right to peaceful assembly and protest is inalienable, regardless of laws passed.
در بسیاری از کشورها، حق تجمع و اعتراض مسالمت‌آمیز غیرقابل سلب است، صرف نظر از قوانینی که تصویب شده‌اند.
word family
alien
Noun
alienable
Adjective
inalienable
Adjective
inalienably
Adverb
inalienably
Adverb
کلمات نزدیک
