جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
horridly
01
به طور وحشتناک, به شکل هراسانگیز
in a way that causes fear, dread, or horror
مثالها
The wind howled horridly through the ruined town.
باد از میان شهر ویرانه به طور وحشتناکی زوزه می کشید.
A face appeared horridly at the window, pale and twisted.
چهرهای به طرز وحشتناکی در پنجره ظاهر شد، رنگ پریده و پیچ خورده.
درخت واژگانی
horridly
horrid



























