جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to hop on
01
سوار شدن به پشت, بالا رفتن روی پشت
get up on the back of
02
سوار شدن, پریدن به
to board a vehicle, such as a bus, train, or tram
مثالها
We can hop on the bus here.
ما میتوانیم اینجا سوار اتوبوس شویم.
Tourists usually hop on the sightseeing bus at the main station.
گردشگران معمولاً در ایستگاه اصلی به اتوبوس گردشگری سوار میشوند.



























