جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to antiquate
مثالها
He decided to antiquate the wooden dresser to give it a rustic look.
او تصمیم گرفت کمد چوبی را کهنه کند تا ظاهری روستایی به آن بدهد.
She carefully antiquated the picture frame to match the vintage aesthetic of the room.
او با دقت قاب عکس را کهنه کرد تا با زیبایی شناسی وینتیج اتاق مطابقت داشته باشد.
02
از مد انداختن
to cause to seem old-fashioned or not acceptable for modern times by introducing something newer or better
مثالها
The invention of smartphones has antiquated traditional landline telephones.
اختراع تلفنهای هوشمند، تلفنهای ثابت سنتی را منسوخ کرده است.
Over time, societal changes and evolving cultural norms can antiquate once widely accepted practices and beliefs.
با گذشت زمان، تغییرات اجتماعی و هنجارهای فرهنگی در حال تحول میتوانند منسوخ کنند روشها و باورهایی را که زمانی به طور گسترده پذیرفته شده بودند.
درخت واژگانی
antiquated
antiquate
antique
