جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to guzzle
01
زیاد نوشیدن, زیادهروی کردن (در نوشیدن)
to drink something, especially an alcoholic beverage, enthusiastically, and in large quantities
Transitive: to guzzle a drink
مثالها
Thirsty after the game, he proceeded to guzzle a whole bottle of water.
تشنه بعد از بازی، او به سرکشیدن یک بطری کامل آب پرداخت.
The friends decided to guzzle sodas while watching the movie marathon.
دوستان تصمیم گرفتند در حالی که ماراتون فیلم را تماشا میکنند، نوشابهها را بخورند.
