جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Friendship
01
دوستی, رفاقت
a close relationship between two or more people characterized by trust, loyalty, and support
مثالها
The bond of friendship between Jack and Jill was so strong that they could communicate without uttering a single word.
پیوند دوستی بین جک و جیل آنقدر قوی بود که میتوانستند بدون گفتن حتی یک کلمه با هم ارتباط برقرار کنند.
Despite their differences, their friendship endured because they respected and valued each other's perspectives.
علیرغم تفاوتهایشان، دوستی آنها پایدار ماند زیرا به دیدگاههای یکدیگر احترام میگذاشتند و ارزش مینهادند.
02
صمیمیت
the state of being warm, supportive, and kind toward others
مثالها
Her friendship with her dog brought her immense joy and companionship.
دوستی او با سگش شادی و همراهی بیاندازهای برایش به ارمغان آورد.
The unexpected act of kindness from a stranger showed him the true meaning of friendship.
عمل غیرمنتظره مهربانی از یک غریبه به او معنای واقعی دوستی را نشان داد.
درخت واژگانی
friendship
friend
