جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Frieze
01
حاشیه زینتی (معماری)
a narrow and decorative border that has engravings or pictures on it, especially above the walls of a room or building
مثالها
The ancient temple's frieze depicted scenes of mythological battles and heroic deeds.
حاشیهنگاری معبد باستانی صحنههایی از نبردهای اساطیری و اعمال قهرمانانه را به تصویر میکشید.
She admired the frieze that ran along the top of the room, adding an elegant touch to the decor.
او از حاشیهی تزئینی که در بالای اتاق امتداد داشت و به دکوراسیون جلوهای زیبا میداد، تحسین کرد.
02
فریز, پارچه فریز
a heavy woolen cloth with a long shaggy surface, traditionally used for outer garments and upholstery due to its warmth and durability
مثالها
He wore a coat made of thick frieze to withstand the winter chill.
او یک کت از فریز ضخیم پوشیده بود تا سرمای زمستان را تحمل کند.
The tailor recommended frieze for a rugged, weather-resistant overcoat.
خیاط فریز را برای یک پالتوی محکم و مقاوم در برابر آب و هوا توصیه کرد.
