جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
essentially
01
اساساً, ذاتاً
used to emphasize the nature or most important aspects of a person or thing
مثالها
The new smartphone model is essentially an upgraded version of its predecessor, featuring improved performance and additional features.
مدل جدید گوشی هوشمند اساساً نسخهای ارتقا یافته از مدل قبلی است، با عملکرد بهبود یافته و ویژگیهای اضافی.
In the negotiation process, they essentially agreed on the key terms of the contract, leaving only minor details to be worked out.
در فرآیند مذاکره، آنها اساساً بر شرایط کلیدی قرارداد توافق کردند، فقط جزئیات جزئی باقی ماند که باید حل شود.
درخت واژگانی
essentially
essential
essent
