جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
e.g.
01
برای مثال, بهعنوان نمونه، مثلا
used before providing an example
مثالها
I have many hobbies, e.g., hiking, painting, and cooking.
من سرگرمیهای زیادی دارم، مثلاً، کوهنوردی، نقاشی و آشپزی.
There are several factors that contribute to climate change, e.g., deforestation, greenhouse gas emissions, and industrial pollution.
عوامل متعددی در تغییر اقلیم نقش دارند، به عنوان مثال، جنگلزدایی، انتشار گازهای گلخانهای و آلودگی صنعتی.



























