جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Donut
مثالها
She treated herself to a chocolate-glazed donut with sprinkles as a mid-morning snack.
او به خودش یک دونات یخچالی شکلاتی با اسپرینکلز به عنوان میان وعده نیمه صبح داد.
The bakery displayed rows of freshly baked donuts in a variety of flavors, enticing passersby with their sweet aroma.
نانوایی ردیفهایی از دوناتهای تازه پخته شده در طعمهای مختلف را به نمایش گذاشته بود که با عطر شیرین خود رهگذران را وسوسه میکرد.



























