جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to dogmatize
01
آمرانه اظهار عقیده کردن
to speak in an absolute manner and expecting everyone to believe it without question
مثالها
The teacher dogmatized the curriculum, discouraging any critical discussion or differing opinions.
معلم برنامه درسی را دگماتیزه کرد، که هرگونه بحث انتقادی یا نظرات متفاوت را دلسرد میکرد.
She dogmatized her religious views, expecting everyone around her to follow them without question.
او دیدگاههای مذهبی خود را جزمی کرد، انتظار داشت که همه اطرافیانش بدون پرسش از آنها پیروی کنند.
درخت واژگانی
dogmatize
dogm



























