جستجو
to disarrange
01
مغشوش کردن, بر هم زدن، بیترتیب کردن، مختل کردن، به هم زدن
disturb the arrangement of
02
به هم ریختن, (ترتیب چیزی را) به هم زدن
destroy the arrangement or order of
disarrange
v
arrange
v
جستجو
مغشوش کردن, بر هم زدن، بیترتیب کردن، مختل کردن، به هم زدن
به هم ریختن, (ترتیب چیزی را) به هم زدن
disarrange
arrange