جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
dexterously
مثالها
She dexterously threaded the needle without even glancing down.
او ماهرانه نخ را از سوزن رد کرد بدون اینکه حتی نگاه کند.
The chef dexterously flipped the omelet in one smooth motion.
آشپز ماهرانه املت را در یک حرکت روان برگرداند.
مثالها
She dexterously avoided the question without seeming evasive.
او ماهرانه از سؤال اجتناب کرد بدون اینکه طفرهرو به نظر برسد.
The ambassador dexterously handled the tense negotiation.
سفیر مذاکرات پرتنش را ماهرانه مدیریت کرد.
درخت واژگانی
dexterously
dexterous
dexter
