جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Crybaby
01
گریهبچه, نالهکن
a person who complains, whines, or gets upset easily
مثالها
Stop being a crybaby and deal with it.
نالهکننده بودن را متوقف کن و با آن کنار بیا.
He 's such a crybaby when things do n't go his way.
او چنین نالهکنندهای است وقتی کارها طبق میلش پیش نمیرود.
02
گریهبچه, نالهکن
a person who lacks confidence, is irresolute and wishy-washy



























