جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
comprehensive
01
جامع, فراگیرنده، مشروح، بسیط
covering or including all aspects of something
مثالها
The comprehensive report provided a detailed overview of the project, addressing every aspect from start to finish.
گزارش جامع یک نمای کلی دقیق از پروژه ارائه داد و هر جنبهای را از ابتدا تا انتها مورد بررسی قرار داد.
The comprehensive study examined the effects of climate change on various ecosystems around the world.
مطالعه جامع تأثیرات تغییر اقلیم بر اکوسیستمهای مختلف در سراسر جهان را بررسی کرد.
مثالها
She created a comprehensive study guide to ensure she did n’t miss any key topics for the exam.
او یک راهنمای مطالعه جامع ایجاد کرد تا مطمئن شود هیچ موضوع کلیدی برای امتحان را از دست نمیدهد.
The new law aims to be comprehensive, addressing various aspects of environmental protection.
قانون جدید هدفش جامع بودن است، به جنبههای مختلف حفاظت از محیط زیست میپردازد.
Comprehensive
01
آزمون جامع, ارزیابی فشرده
an intensive examination testing a student's proficiency in some special field of knowledge
درخت واژگانی
comprehensively
comprehensiveness
incomprehensive
comprehensive
comprehend
