جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Drunchies
01
گرسنگی الکلی, هوس نوشیدن
intense hunger or craving for food that occurs after drinking alcohol
مثالها
I got the drunchies after a few beers and raided the fridge.
بعد از چند آبجو drunchies به من دست داد و یخچال را غارت کردم.
She always gets the drunchies at 2 a.m.
او همیشه گرسنگی بعد از نوشیدن را در ساعت ۲ صبح تجربه میکند.



























