جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Drumstick
مثالها
The drummer twirled his drumstick before starting the next song.
درامر قبل از شروع آهنگ بعدی چوب درام خود را چرخاند.
She broke her favorite drumstick during an intense practice session.
او در طول یک جلسه تمرین شدید چوب طبل مورد علاقه اش را شکست.
02
ران (مرغ، بوقلمون و...)
the lower joint of the leg of a fowl, eaten as food
مثالها
She grabbed a drumstick from the platter.
مهمانان در مهمانی باربیکیو از ران مرغ دودی کبابی با سس باربیکیو تند لذت بردند.
The roast chicken came with two large drumsticks.
کامیون غذا ران مرغ ترد سرخ شده با ادویههای مخفی ارائه میداد.



























