جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to un-deadstock
01
خارج کردن از حالت مرده, برای اولین بار پوشیدن
to wear a pair of sneakers for the first time, taking them out of deadstock condition
مثالها
He finally un-deadstocked his rare Jordans yesterday.
او بالاخره دیروز جوردانهای نادرش را از حالت دداستاک خارج کرد.
I'm about to un-deadstock these limited-edition sneakers.
من قصد دارم این کفشهای ورزشی با نسخه محدود را آن-ددستاک کنم.



























