جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
again and again
01
بارها و بارها, مکرراً
repeatedly and frequently
مثالها
She checked her phone again and again, hoping for a message that never came.
او بارها و بارها گوشی خود را چک کرد، به امید پیامی که هرگز نیامد.
The toddler asked again and again for the same story, never growing tired of it.
کودک نوپا بارها و بارها همان داستان را خواست، هرگز از آن خسته نشد.



























