جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
afoot
01
پیاده, با پای پیاده
by walking or on foot
مثالها
Many city tours recommend exploring afoot to catch the tiny details and hidden gems.
بسیاری از تورهای شهری توصیه میکنند که پیاده به کاوش بپردازید تا جزئیات کوچک و گنجینههای پنهان را کشف کنید.
When the bus did n't arrive, they decided to go afoot to the nearest town.
وقتی اتوبوس نیامد، آنها تصمیم گرفتند پیاده به نزدیکترین شهر بروند.
afoot
01
در حال انجام, در حال پیشرفت
currently in progress
02
پیاده, در حال پیادهروی
traveling by foot



























