جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Clabber
01
خامهترش
a thickened and curdled milk resulting from natural fermentation
مثالها
Grandma 's clabber pancakes are a family favorite for Sunday brunch.
پنکیکهای شیر ترش مادربزرگ مورد علاقه خانواده برای برانچ یکشنبه است.
I left a jar of milk on the counter overnight, and it turned into clabber.
یک شیشه شیر را روی پیشخوان گذاشتم و شب تا صبح آنجا ماند، و به شیر ترش تبدیل شد.
to clabber
01
تبدیل به دلمه شدن, لخته شدن
turn into curds



























