جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to catechize
01
رسماً چیزی را درخواست کردن
to ask someone questions in a formal way
Transitive: to catechize sb
مثالها
During the interview, the panel will catechize the candidates to evaluate their problem-solving skills.
در طول مصاحبه، پنل برای ارزیابی مهارتهای حل مسئله داوطلبان، آنها را مورد پرسش قرار خواهد داد.
The detective began to catechize the witness to gather more information about the events leading up to the incident.
کارآگاه شروع به پرسش و پاسخ از شاهد کرد تا اطلاعات بیشتری درباره رویدادهای منجر به حادثه جمع آوری کند.
02
تعلیم مذهبی دادن, کاتکیز کردن
to give religious instruction, especially in the form of question and answer
Transitive: to catechize sb
مثالها
The priest catechized the children in preparation for their First Communion.
کشیش به کودکان آموزههای دینی داد تا برای اولین عشای ربانی آماده شوند.
The Sunday school teacher catechized the students on the Ten Commandments.
معلم مدرسه یکشنبهها دانشآموزان را درباره ده فرمان تعلیم دینی داد.
