جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Caffeine
مثالها
The caffeine in her morning coffee helped her focus at work.
کافئین در قهوه صبحگاهی او به او کمک کرد تا در محل کار تمرکز کند.
He avoided caffeine after 3 PM to sleep better at night.
او از کافئین بعد از ساعت 3 بعد از ظهر اجتناب کرد تا شب بهتر بخوابد.
درخت واژگانی
caffeinated
caffeine



























