جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
done in
01
خسته, فرسوده
extremely tired or exhausted
مثالها
After running the marathon, she was completely done in.
بعد از دویدن در ماراتن، او کاملاً خسته شده بود.
He collapsed on the sofa, saying, “ I ’m done in after that long day. ”
او روی مبل افتاد و گفت: «من بعد از آن روز طولانی خستهام.»



























