جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Sticky note
مثالها
She plastered her computer monitor with colorful sticky notes, each one reminding her of a task or appointment she could n't afford to forget.
او مانیتور کامپیوترش را با یادداشتهای چسبی رنگی پوشاند، که هر کدام به او یادآوری میکرد از کاری یا قرار ملاقاتی که نمیتوانست فراموش کند.
During brainstorming sessions, the team members used sticky notes to jot down ideas and stick them on a whiteboard, creating an interactive display of possibilities.
در طول جلسات طوفان فکری، اعضای تیم از یادداشتهای چسبنده برای یادداشت کردن ایدهها و چسباندن آنها روی تخته سفید استفاده کردند و یک نمایش تعاملی از امکانات ایجاد کردند.



























