جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
ick
01
اه!, یاخ!
used to express disgust or distaste toward something unpleasant or repulsive
مثالها
Ick! There's a dead bug in my salad.
اه! یک حشره مرده در سالاد من است.
Ick! What's that awful odor coming from the garbage?
اه! آن بوی وحشتناک که از زباله میآید چیست؟
Ick
01
احساس ناگهانی بیزاری, از دست دادن ناگهانی جذابیت
a sudden feeling of disgust or loss of attraction toward someone, often due to a minor behavior or trait
Slangمثالها
He said " moist " and I got the ick instantly.
او گفت «مرطوب» و من بلافاصله بیزاری احساس کردم.
The way she chews gives me the ick.
طوری که میجود به من حس ناگهانی بیزاری میدهد.
