جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Boneyard
01
قبرستان, ذخیره
a central reserve or stockpile of unused tiles, cards, or pieces that players can draw from during the game when they need additional resources or replacements
مثالها
She drew a tile from the boneyard when she could n't make a move with the pieces in her hand.
او یک کاشی از گورستان استخوانها کشید وقتی نتوانست با قطعاتی که در دست داشت حرکتی انجام دهد.
The players continued to take turns, hoping for a better card from the boneyard.
بازیکنان به نوبت بازی کردن ادامه دادند، امیدوار به دریافت کارت بهتری از گورستان.
درخت واژگانی
boneyard
bone
yard
