جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Bookshelf
مثالها
She organized her collection of novels neatly on the bookshelf in the living room.
او مجموعه رمانهایش را به طور منظم روی قفسه کتاب در اتاق نشیمن چید.
He built a custom bookshelf to accommodate his extensive library of reference books.
او یک قفسه کتاب سفارشی ساخت تا کتابخانه گسترده خود از کتابهای مرجع را در آن جای دهد.
درخت واژگانی
bookshelf
book
shelf



























