جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to pike on
[phrase form: pike]
01
کسی را ناامید کردن
to disappoint someone by not fulfilling a commitment or promise
مثالها
He said he 'd join us for the hike, but he piked on at the last moment.
او گفت که به ما در پیادهروی میپیوندد، اما در آخرین لحظه ما را ناامید کرد.
She 's unreliable and has a history of piking on when things do n't go her way.
او غیرقابل اعتماد است و سابقهای در ناامید کردن دیگران وقتی کارها طبق میلش پیش نمیرود دارد.



























