جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to call away
[phrase form: call]
01
راندن
to make someone leave
مثالها
A family emergency called him away from the party.
یک فوریت خانوادگی او را از مهمانی فراخواند.
The sudden alarm called everyone away from their desks.
هشدار ناگهانی همه را از میزهایشان فراخواند.



























