جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to pour in
[phrase form: pour]
01
سرازیر شدن
to come or be received in large quantities or amounts, typically in a continuous and overwhelming manner
مثالها
The news of the victory spread quickly, and congratulations poured in from friends and family.
خبر پیروزی به سرعت پخش شد و تبریکها از طرف دوستان و خانواده سرازیر شد.
Once the news spread, offers of help began to pour in.
به محض اینکه خبر پخش شد، پیشنهادات کمک شروع به سرازیر شدن کرد.
02
هجوم آوردن
(of people) to go or arrive somewhere in large numbers
مثالها
As soon as the gates opened, fans poured in, eager to get the best seats for the concert.
به محض باز شدن درها، هواداران سرازیر شدند، مشتاق برای گرفتن بهترین صندلیها برای کنسرت.
Once the restaurant got featured on a popular food blog, customers started to pour in, and reservations were booked solid for weeks.
به محض اینکه رستوران در یک وبلاگ محلی غذا معرفی شد، مشتریان شروع به هجوم آوردن کردند و رزروها برای هفتهها پر شد.
