جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Yacht
to yacht
01
قایق سواری کردن, پرداختن به یات سواری
to engage in the activity of racing or cruising with a yacht
Intransitive: to yacht | to yacht somewhere
مثالها
Eager to enjoy the open sea, the friends decided to yacht along the coast for the weekend.
مشتاق به لذت بردن از دریاهای آزاد، دوستان تصمیم گرفتند برای آخر هفته در امتداد ساحل قایق بادبانی سواری کنند.
Every summer, the wealthy businessman would yacht in the Mediterranean.
هر تابستان، تاجر ثروتمند در مدیترانه قایق بادبانی میراند.



























